در محاورات روزمره وقتی کسی حال و حوصله ندارد، بغض کرده یا بی تفاوت نسبت به اتفاقات خوب اطراف تنها در دنیای خاکستری خود فرو رفته ، اصطلاح افسردگی را اطلاق می کنیم و سریع برایش نسخه مسافرت رفتن ، ورزش کردن، شنیدن چند جک دست اول را می پیچیم . اما آنچه در این شرایط با آن مواجه هستیم، اختلال تطابقی با تقلید علایم افسردگی است که اغلب هم گذرا است.

اما زمانی که خلق و روحیه پایین یا عدم لذت بردن از موضوعات لذت بخش قبلی با علایم جسمانی مانند اختلال در خواب، بی انرژی بودن و زودتر خسته شدن در کارهای روزمره، کاهش تمرکز و کندی در انجام کارها و حتی کاهش سرعت ذهنی انتقال مطالب همراه می شود و فرد احساس بدبختی، بی پناهی و ناامیدی دارد، بیماری افسردگی به این تابلو اطلاق می گردد و زمانی موضوع خطرناک تر می گردد که با افکار مرگ و نیستی و حتی خودکشی همراه شود.

افسردگی ناشی از تغییرات شیمیایی در فضای بین سلول های مغزی که وظیفه پردازش اطلاعات، تنظیم احساسات و هیجان ها و مدیریت اعمال حیاتی بدن را برعهده دارند، از سویی و تغییرات سوخت و ساز بخشهایی از مغز از سویی دیگر است.

فرد افسرده مانند بیماری است که به علت روند بیماری نمی تواند طعم خوراکی های خوشمزه ای را که برایش مهیا می کنید، درک کند و از طرفی انرژی شرکت در فعالیتهای جسمانی را ندارد. پس نسخه های معمول توصیه شده در کوچه و بازار و مهمانی خانوادگی چندان تاثیری نخواهد داشت و برای درمان افسردگی می باید به پزشک مراجعه کنیم و در انواع خاصی از افسردگی یا در افسردگی های تکرار شونده و مقاوم یا همراه با افکار مرگ، نیازمند ارجاع به متخصص روانپزشکی خواهیم بود.

افسردگی را دست کم نگیریم. پس از بیماری های قلبی و عروقی، افسردگی دومین قاتل عمر بشر ، انرژی و هزینه در دنیا به حساب می آید و خود علت بسیاری از بیماری ها از جمله بیماری های قلبی است و آن ها را تشدید نیز می کند.

امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

گزارش

نظرات کاربران

نظر دهید

تماس سریع